
«احمد شاملو، بزرگ شاعرِ آزادی Ahmad Shamlou, Master Poet of Liberty» نام مستندی به تهیهکنندگیِ «بهمن مقصودلو» و کارگردانیِ «مسلم منصوری» بر مدارِ زندگیِ و اندیشههای «احمد شاملو» است که میان سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ ساخته و در سال ۱۹۹۹ برندهی جایزهی «استیگ داگرمن Stig Dagerman» گشت. «احمد شاملو، بزرگ شاعرِ آزادی» نخستین بار روز دوم ماه جون سال ۲۰۰۰ به مدت يک هفته در سينما «Laemmle» در «سنتامونيکا» به نمايش در آمد. در این مستند «آیدا سرکیسیان»، «سیمین بهبهانی»، «بهرام بیضایی»، «ایران درودی»، «محمود دولتآبادی»، «محمد قاضی»، «محمد حقوقی»، «عباس کیارستمی»، «جواد مجابی»، «ضیا موحد»، «اسماعیل نوریعلاء»، «محمدعلی سپانلو»، «پوران سلطانی (همسر مرتضی کیوان)» و «ناصر تقوایی» به بازگوییِ دیدگاههای خود از «احمد شاملو» و کارهایش میپردازند.
موسیقی متن این فیلم گزیدهای از «کنسرتو برای فلوت و چلو از یوهان سباستیان باخ»، «کوارتت شمارهی ۱۳ برای سازهای زهی از لودویگ وان بتهوون»، «کنسرتو شمارهی ۱ برای ویولن و ارکستر از دمیتری شوستاکوویچ» و قطعههایی از «فریدون شهبازیان» و «اسفندیار منفردزاده» است.
«احمد شاملو، بزرگ شاعرِ آزادی» فیلمنامه نداشت و کار با نسخهای آغاز شده بود که پسندِ «احمد شاملو» نشد. تهیهکننده در دو تدوین تازه در «تهران» و «نیویورک» به فیلم ساختاری نو بخشید و فیلمنامهی این مستند دیرتر، از روی «نسخهی تدوینِ نیویورک» پیادهسازی شد.
دربارهی کارگردان:
«مسلم منصوری»، فیلمسازِ مقیم آمریکا تا سال ۱۳۷۹ در ايران زندگی میکرد و چند فیلم ساخت. از این میان «کلوزآپ، نمای دور»، مستندی از زندگیِ «حسین سبزیان» یک شیفتهی سینما را میتوان نام برد. «مسلم منصوری» همچنین ۳ مستند دیگر به نامهای «جنگ زدهگان»، «محاکمه» و «زنان تنفروش» را نیز به صورت زیرمینی در ایران ساخته است.
«احمد شاملو» در پایان عمر پیرمردی بیمار و یک پا بریده بود که در انزوای خانه، بهدور از هیاهوی تهران زندگی کرد. اما همهکَس میدانست که تپشِ روشنفکری و آزاداندیشیِ ایرانی در همین خانه است. او در زندگی خویش تبدیل به اسطورهای شد که کلاماش افسون سخن پیامبران را با خود دارد. «احمد شاملو» با «بخشنامه» و «دستور» مانا نشد، بلکه زیستن و کلاماش در دل و جانِ انسانِ آزادیخواه گسترش یافت و الهامبخش آنان گشت.
دختران انتظار
دختران امیدِ تَنگ در دَشت بیكران،
و آرزوهای بیكران در خُلقهای تَنگ
دختران خیالِ آلاچیقِ نو در آلاچیقهایی كه صد سال!
از زره جامهتان اگر بشكوفید
باد دیوانه
یالِ بلندِ اسب تمنّا را آشفته كرد خواهد!
دختران رود گِلآلود
دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود!
دختران عشقهای دور
روز، سكوت و كار
شبهای خستهگی!
دختران روز بیخستگی دویدن،
شب
سر شكستگی!
و فریادِ عطش...
سكوت گندم میتواند گرسنگی باشد
و غریو پیروزمندِ قحط...
همچنان كه سكوت آفتاب ظلمات است...
اما سكوت آدمی فقدان جهان و خدا است...
غریو را تصویر كن
عصر مرا در منحنیِ تازیانه به نیشخط رنج
همسایهی مرا بیگانه با امید و خدا
و حُرمت را كه به دینار و دِرَم
بركشیدهاند و فروخته
تمامیِ الفاظ جهان را دراختیار داشتیم و
آن نگفتیم كه به كار آید
چرا كه تنها یک سخن، یک سخن در میانه نبود
آزادی...
ما نگفتیم
تو تصویرش كن!
متن مستند، فیلمنامه و بیبیسی فارسی